سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستی نیز گلی است

دل من دیر زمانی است که می پندارد
دوستی نیز گلی است
مثل نیلوفر و یاس
ساقه ترد ظریفی دارد
در زمینی که ضمیر من وتوست

از نخستین دیدار
هر سخن هر رفتار
دانه هایی است که می افشانیم
برگ وباری است که می رویانیم
آب و خورشید و نسیمش مهر است
گر بدان گونه که می بایست به بار آید
زندگی را به دل انگیز ترین چهره بیاراید
آنچنان با تو درآمیزد این روح لطیف
که تمنای وجودت همه او باشد و بس
بی نیازت سازد از همه چیز و همه کس
زندگی گرمی دلهای به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است
با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد
با سلامی که در آن نور ببارد لبخند

دست یکدیگر را بفشاریم به مهر

جان دلهامان را
مالامال از یاری .غمخواری
بسپاریم به هم.بسراییم به آواز بلند
شادی روی تو ای دیده به دیدار تو شاد
باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست
تازه . عطرافشان . گلباران باد


آسان و سخت

به آسانی میشه در دفترچه تلفن کسی
 جایی پیدا کرد

 ولی به سختی میشه در قلب او
 جایی پیدا کرد.
 
به راحتی میشه در مورد اشتباهات دیگران
 قضاوت کرد

 ولی به سختی میشه اشتباهات خود را پیدا
 کرد.
 
به راحتی میشه بدون فکر کردن حرف زد
 
ولی به سختی میشه زبان را کنترل کرد.
 
به راحتی  میشه کسی را که دوستش داریم از
 خود برنجانیم
 
ولی به سختی میشه این رنجش را جبران کنیم.

 به راحتی میشه کسی را بخشید
 
ولی به سختی میشه از کسی
 تقاضای بخشش کرد.
 
به راحتی میشه قانون را تصویب کرد
 
ولی به سختی میشه به آنها عمل کرد.
 
به راحتی  میشه به رویاها فکر کرد
 
ولی به سختی میشه برای بدست آوردن
 یک رویا جنگید.

 به راحتی میشه هر روز از زندگی لذت برد
 
ولی به سختی میشه به زندگی ارزش
 واقعی داد.
   
به راحتی میشه به کسی قول داد
 
ولی به سختی میشه به آن قول عمل کرد.
 
به راحتی میشه دوست داشتن را بر زبان آورد
 
ولی به سختی میشه آنرا نشان داد
 
به راحتی میشه اشتباه کرد
 
ولی به سختی میشه از آن اشتباه درس گرفت.
 
به راحتی میشه گرفت
 
ولی به سختی میشه بخشش کرد.
  به راحتی میشه یک دوستی را با حرف
 حفظ کرد
ولی به سختی میشه به آن معنا بخشید.
 
 
و در آخر:
 
به راحتی میشه این متن را خوند
 
ولی به سختی میشه به آن عمل کرد


خانه ی دوست اینجاست

من دلم میخواهد

خانه ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش دوستانم بنشینند آرام

گل بگو ‏  گل بشنو

هر کسی میخواهد     

وارد خانه ی پر مهر و صفامان گردد

شرط وارد گشتن

                     شستشوی دلهاست

 شرط آن

             داشتن یک دل بی رنگ و ریاست

 بر درش برگ گلی میکوبم

روی آن با قلم سبز بهار

می نویسم ای یار

خانه ما اینجاست

 

تا که سهراب نپرسد دیگر خانه دوست کجاست؟؟؟